چرا دخترهای ايرانی چاق هستند؟

چاقی

 ريشه اين مساله را مي‌توان در مسايل مختلفي از ديدگاه و نگرش اجتماعي گرفته تا مسايل مربوط به تغذيه خود مادر در دوران بارداري و حين شيردهي، تغذيه خود دختران در دوره‌هاي مختلف زندگي (مخصوصا دوران شيرخوري و دوران بلوغ و كنكور)، فعاليت بدني دختر بچه‌ها و ژنتيك نژادمان جستجو كرد.

به گزارش سلامت نیوز، دکتر رضا راست منش در سایت سلام دکتر نوشت: سرمنشا اين مشكل، از دوران بارداري است. به لحاظ فرهنگي هنوز هم اين نگاه غلط بين خانواده‌ها غالب است كه هنگامي كه دختر يا عروسشان باردار مي شود، با نگاه مشفقانه او را در عمل، وادار به مصرف بيشتر غذا مي‌كنند و اسم اين كار را به غلط “تقويت” مي‌گذارند! در حالي كه نيازهاي دوران بارداري مشخص است و در حاليكه در سه ماه اول بارداري نبايد مادر بيش از ۱ تا ۲ كيلوگرم اضافه وزن داشته باشد، خانواده‌ها با تعارف بيش از حد غذا و به اصطلاح خودماني “تقويت” دختر يا عروس‌شان، با يك شيب تند موجب افزايش تصاعدي وزن مادر باردار و به تبع آن وزن جنين مي‌شوند. صدالبته كه اين امر هم در مورد نوزاد دختر و هم نوزاد پسر، بالسويه تاثير دارد؛ ولي نكته اين است كه نوزادان پسر بعدها به دليل ذاتي، جنسيتي و فرهنگي، فعاليت بدني بيشتري دارند و مشكل چاقي در آنها كمتر از دختران است.

نكته بسيار مهم و تاثير‌گذار ديگر بعد از بارداری، نگرش غلط بسياري از خانواده‌ها در مورد تعريف صحيح چاقي و لاغري است. ارزش‌گذاري براي وا‍‍ژه‌هايي مانند تپل، تپل مپل، توپر، گوشتي و واژه‌هايي نظير اين‌ها، به طور غيرمستقيم جلوه‌هايي از تعريف غلط خانواده‌ها در مورد وزن سالم است. با اين كه من متخصص اطفال نيستم و از تغذيه اطفال اصلا سررشته ندارم، بارها در مطب با اين مساله رو به رو شده‌ام كه خانواده‌ها، كودكاني را كه وزن بسيار عالي و استانداردي دارند، براي ويزيت نزد من مي‌آورند و عنوان مي‌كنند كه “بچه ما كم وزن است و مي‌خواهيم تپل‌تر شود”! يعني با دست خودشان، آگاهانه باعث پيدايش مشكل چاقي در كودكان خود مي‌شوند. اين دلسوزي نابه جا و غلط مخصوصا به لحاظ نگاه فرهنگي و مشفقانه پدر و مادر در مورد كودكان دختر بيشتر مصداق پيدا مي‌كند؛ مخصوصا كه پدر و مادرها حس دلسوزي و شفقت بيشتري نسبت به دختربچه‌ها دارند چراكه كم سر و صداترند و از نگاه والدين اصطلاحا “مظلوم و بي حرف” تلقي مي‌شوند.
همين سناريو در دوران كودكي و مدرسه ادامه پيدا مي‌كند و دختربچه‌ها كه به نسبت پسر بچه‌ها تمايل كمتري براي بازي در خيابان دارند و بستر اجتماعي محدودتري براي بازي‌هاي انرژي سوز (مانند فوتبال، هفت سنگ…)، مي‌يابند؛ از اول مجال كمتري براي فعاليت هاي جسماني جدي پيدا مي‌كنند. در حاليكه در همين اثنا، تمايل براي خوراندن دختربچه‌ها آن هم به ميزان بيشتر از نياز واقعي‌شان ادامه مي‌يابد. توجه داشته باشيد كه چاقي‌هاي دوران رشد و دوران بلوغ بسيار جدي‌تر و خطرناك‌تر است چرا كه چاقي‌هاي اين دوران مربوط به افزايش تعداد سلول‌هاي چربي است و اين نوع چاقي‌ها نسبت به درمان رژيمي بسيار مقاوم است. اين حقيقت فيزيولژيك را هم به ياد آوريد كه دختر بچه‌ها ممكن است حتي از سن هشت نه سالگي بالغ شوند! پس حتي اگر هم قبول كنيم نگاه دلسوزانه و مشفقانه پدر و مادر نسبت به كودكان دختر و پسرشان، برابر و عادلانه باشد، باز هم دختر بچه‌ها ضرر بيشتري متحمل مي‌شوند چرا كه زودتر بالغ مي‌شوند و پرخوري‌هاي اين دوران كه هنوز به خاطر سن كم بچه‌ها، با اندكي چاشني دخالت و اعمال نظر والدين براي بيشتر خوراندن كودكان توام مي‌شود، شروع دردسري مي‌شود كه تا آخر عمر گريبان‌گير كودكان مخصوصا دخترها مي‌شود.

 

امتیاز دهید

طراحی وبسایت و سئو توسط مهندس هرمزی ۰۹۳۶۰۶۱۳۸۱۲

اشتراک گذاری مقاله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

رسانه های اجتماعی